رئیسی تان رفت، تسلیت می گویم
به دولتمردان دنیای کلهپا:
به عنوان نویسنده و محقق پابرهنهی ایرانی، اصالتا از طرف خودم و وکالتا از جانب همگنان آسمان جُلِ قاتمه رکابم مرگ ناگهانی همقطار ناکام و نامرادتان ابراهیم رئیسی را تسلیت عرض می کنم.
اول از تو جناب آقای آنتونیو گوتیرس ، دبیر کل سازمان ملل متحد، شروع می کنم. زمانی که کمیسیونر عالی ملل متحد برای آوارگان بودی در مهمانیات در ژنو شرکت کردم و گفتگوی کوتاهی با هم داشتیم. یاد آن روزها به خیر، آدم خوبی به حساب می آمدی، دور از هر نوع زد و بند سیاسی. ولی امروز در مرگ دوستت رئیسی جلاد اشک میریزی و معلوم نیست چه در پس این اشکهای شور چه کلک هایی خوابیده باشد.
بعد به تو میرسم به تو آقای آنتونی بلیکن، وزیر خارجهی ایالات متحده ی آمریکا، مرحبا که در مسابقه ی دیپلماسی از معاویه بن ابوسفیان زدی جلو. دست مریزاد که یکی به نعل میزنی و یکی به میخ. انتظاری بیشتر از این هم نیست سیاست یعنی همین: هدف وسیله را توجیه میکند.
اما تو آقای شی رئیس جمهور چین، برای تو پول و پول و پول مطرح است معلوم نیست رئیسی را برای پول میخواهی یا پول مردم بیچاره ی ایران را برای رئیسی. کار تو یادآور شعری است از شکسپیر:
کنیز زرد را بنگر
و زور اهرمن سایش
چه ایمانها که بر باد فنا داده
چه آئینها که خود ایجاد بنموده
جذام مزمن مرد جذامی را بدانسان جلوهگر سازد
که مرد و زن پرستندش
چه القاب و عناوینی که بخشاید به طرّاران
و بنشاند مر ایشان را به کرسی صدارت
تا که مردم پیش شان تعظیم بنمایند.
آقای پوتین تو هم جامهی سوگ پوشیدی. جای شگفتی نیست تو، خامنه ای، رئیسی و کیم جون-اونگ دستتان در یک کاسه است. شما در سرکوب و ایجاد وحشت و جنگ همزادید. یادمان نرفته است پارلمان روسیه را به توپ بستی. و در رقابت با غرب آنقدر جلو رفتی که به اوکراین حمله کردی. شعار تو هست بزن، بکش، ببند، بسوزان.
و تو آقای نارندرا مودی نخست وزیر هند؛ واقعاً که گوبلز باید پیش پایت لنگ بیندازد. تو با شعار “هند برای هندوان” در عین حال که مسیحیان و مسلمانان هند را مشمول اقدامات نسل کشانه ی خود قرار داده ای، برای رئیسی متعصب مسلمان لباس عزا پوشیده ای. این کار تو هم یک سیاست واقع بینانه است و هم ترفندی است برای حفظ و ادامه قدرت به هر وسیلهی ممکن، به ویژه ادامه ی مشارکت در غارت مردم ایران.
آقای اردوغان تو که واقعا حق داری که طرفدار رئیسی باشی و پهباد ترکیه را به دنبال جسدش بفرستی. هر دوتان در تقویت بیضهی اسلام دود چراغ خورده اید و کردها و دیگر اقلیت های دینی و ملی را به عنوان دشمن مشترکتان سرکوب نموده اید.
و تو جناب امامعلی رحمان رئیس جمهور تاجیکستان، دست خوش که از یک طرف خود را فرزند کورش کبیر می خوانی و ریش مسلمانان سنتی را قیچی می کنی و از طرف دیگر دست برادری را به ابراهیم رئیسی می دهی و دکترای حقوق را به او اعطا می فرمایی – آنهم با داشتن شش کلاس سواد. عجب از دنیای سیاست که وقتی پای مصلحت به میان بیاید دانشگاههای رنگ و وارنگ برای بی سوادهایی مثل رئیسی کیلویی دکترا صادر میکنند.
بنازم به تو آقای ملک عبدالله پادشاه اردن! شما جد اندر جد از زمان ملک طلال پا جای پای بزرگترها گذاشتهاید، هنوز هم بر خر مراد سوارید.
در اینجا سری هم به واتیکان می زینم و می رسیم خدمت عالیجناب پاپ فرانسیس. ای رهبر پشتاز کاتولیک های عالم، افرین به تو کمردهه مثل همهی دکانداران دین نان به نرخ روز می خوری. شکوفایی شما و آئین تان در مرگ وستایش مرده است. شما در درازنای تاریخ مرده خور بوده اید و در آینده هم مرده خور باقی خواهید ماند. بر اربابان بصیرت پوشیده نیست که مرده ی ابراهیم رئیسی هزار بار بیشتر از زندهاش برای تو، آقای پاپ ارزش دارد.
و اما میرسیم به شورای امنیت سازمان ملل متحد که طلایه دار اصلی حفظ صلح و امنیت خانوادهی ملل متحد است. این شورا برای کسی یک دقیقه سکوت میکند که در روز روشن شکنندهی این اصل مهم جهانی است. این کار یاد آور عکس العمل آخوندی است ساق و سم دار در مورد سگی که با لب و لوچهی پر از ماست از اتاقی بیرون میآید و ظرف نیمه خوردهی ماست را پشت سر مینهد. آخوند میگوید: “انشاالله که بز بوده است”
حال میرسیم به وزیر خارجهی فرانسه که “با قربانیان این حادثه” ابراز همدردی کرد. نمیدانم آیا ایشان به فکر صدها مادر داغ دیده که قربانی ابراهیم رئیسی هستند، بود؟ مادرانی مانند عصمت وطن پرست و منصوره به کیش که رئیسی در دهه ی شصت جگر گوشههایشان را با بی رحمی کشت و حتی اجازه نداد که بر سر خاکشان حاظر شوند. سیاست یعنی مصلحت:
هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد
دل برد و نهان شد
هردم به لباس دگر این یار برآمد
گه پیر و جوان شد
دولتهای پاکستان و عراق باید عزای عمومی اعلام میکردند چرا که حکومتشان دینی است و با جمهوری اسلامی هم آخور هستند. شگفت آور اتحادیه و شورای اروپاست و همینطور سخنگوی ناتو که مرگ رئیسی را ” به ملت ایران تسلیت میگوید” و به این وسیله ملت های ایرانی را زیر پای خود له می سازد.
و اما شما آقای مادورو ریاست محترم جمهور ونزولا، شکرالله جلوت سبز شود که در ریختن اشک تمساح برای آقای رئیسی واقعا از جان و دل مایه گذاشتی. راستهای چپ نمایی مثل جنابعالی و اربان مرحوم تان آقای چاوز همیشه یار غار رژیمهایی مثل جمهوری اسلامی بوده اید چرا که برایتان نفع مادی و مالی داشته است. توصیه میکنم به سبیل مبارک، ریش هم اضافه بفرمایید و یک شب کلاه سفید زینت بخش کلهی مبارک بکنید باشد که کشکول تان گشاد تر و پر تر شود.
ای دولتمردان جهان، بگذارید برایتان از ادواردو گالیانو نویسندهی فقید اهل اروگوئه نقل میکنم که از دنیایی واژگونه حرف میزند که همه چیزش به هم ریخته است: “دموکراسی از به خاطر آوردن میترسد و زبان از سخن گفتن.” شما با جلوه دادن رئیسی به عنوان یک رئیس جمهور دلسوز به تعصب دینی دامن میزنید همان کاری که در گذشته کردید. طالبان را آفریدید، حزب الله را تقویت کردید حماس را به وجود آوردید و داعش را.
شما دولتمردان جهان وارونهی کنونی چه میراثی را میخواهید برای نسلهای آیندهی بشری به جای بگذارید؟ میراث دروغ؟ دو رویی؟ منفعت طلبی آنی؟ فردا که رازها از پرده برون افتد و چه بسا معلوم شود که رئیسی را نظام جمهوری اسلامی به خاطر مسئله جانشینی یا هر مسئلهی دیگر قلع و قم کرده است چه کار خواهید کرد؟ امروز جنایت دو رویی را مرتکب می شوید و فردا جنایت سکوت را. شما یا نمیدانید یا میدانید و نمیخواهید بدانید. و تو ای دولتمرد اگر از من پیراهن پاره میشنوی “آنچه که هست آن بگو، آنچه که نیست آن مگو.”
اگر شما یادتان رفته، خاطره ی دردناک کشتارهای همگانی رئیسی در خاطرهی جمعی مردم ما جولان میزند. در طول دههی شصت صدها نفر را روز روشن در خیابان کشتند و حتی به کودک ده سالهای چون نفیسهی اشرف جهانی رحم نکردند. در کشتار جمعی زندانیان سیاسی سال 1367 رئیسی یکی از چهار قضات مرگ بود که به فتوی خمینی بین پنج تا سی هزار نفر زندانی سیاسی را اعدام کرد – هیچ زمانی تعداد واقعیشان مشخص نشد. خانواده های داغدار حتی اجازه نیافتدند که بدانند کجا عزیزانشان را در گورهای جمعی دفن کردهاند و آنان حتی اجازهی سوگواری پیدا نکردند. رئیسی در راس همهی این نامردمی ها بود و با افتخار از این جنایت خود تا قبل از مرگ یاد می کرد. او همچنین مسئول جنایت آبان خونین و سقوط عمدی هواپیمای اوکراینی و سرکوب جنبش زن، زندگی، آزادی بود.
و تو ای دولتمرد نیرنگ باز قرن بیست و یکم خودت در آینه ی وجدان ببین و عیار دوگانه ات را بسنج. تو از یک طرف از گذاشتن سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در لیست سازمان های تروریستی دم می زنی و از طرف دیگر نه تنها از سر دستهی پاسداران میگذری بلکه او را کوکبه و دبدبه به دنیا معرفی میکنید. دریغ از عصر ما که در آن سیاست بکلی از اخلاق جدا شده است. راستی سعدی شیراز چه نیکو سروده است:
سعدی دو چیز میشکند پشت روزگار
تصدیق بی وقوف و وقوف سکوت دار
در دنیای امروز ما با پدیدهی بی مرامی مشترک دولتمردان روبه رو هستیم. بی پرده بگویم شما دولتمردان ریز و درشت همهتان فاسد شدهاید به قول اقبال:
چون شود اندیشهی قومی خراب
ناسره گردد به دستش سیم ناب
میرد اندر سینهاش قلب سلیم
در نگاه او کژ آید مستقیم
در پایان اجازه میخواهم علاوه بر تسلیت به شما به خاطر از دست دادن یک همکار، تسلیت دیگری هم اضافه کنم آن هم به خاطر از دست دادن ابتداییترین اصول اخلاقی و شرافت انسانیتان. همین طور ادامه بدهید، بدرید، ببلعید، گنده شوید و به زبالهدان تاریخ ره سپرید. وای به حال دنیایی که شما رهبرانش باشید.
برمیگردم به خودمان که مثل تمام ملل ستمدیدهی عالم، تنهاییم و فقط ضمن اتکاء به نیروی زاینده ی خویش و همبستگی پیگیر جهانی، بر آنیم که خود را رها سازیم و به رهایی بشریت رنج دیده همت گماریم.